دانشگاه های مطرح
اجازه چاپ متون نسبتاً بزرگ با قیمت مناسب. [63]
بررسی تأثیر اومانیسم بر دانشمندان در پزشکی ، ریاضیات ، ستاره شناسی و فیزیک ممکن است نشان دهد که اومانیسم و دانشگاه ها انگیزه محکمی برای انقلاب علمی بودند. اگرچه ارتباط بین اومانیسم و اکتشاف علمی ممکن است در محدوده دانشگاه آغاز شده باشد ، اما این ارتباط معمولاً درک می شود که در اثر تغییر ماهیت علم در طول انقلاب علمی قطع شده است. مورخاني چون ريچارد س. وستفال اظهار داشته اند كه سنت گرايانه آشكار دانشگاه ها تلاش هايي براي تجسم مجدد طبيعت و دانش را مهار كرده و باعث ايجاد تنش غيرقابل اعتماد بين دانشگاه ها و دانشمندان مي شود. [64] این مقاومت در برابر تغییرات در علوم ممکن است عامل مهمی در دور کردن بسیاری از دانشمندان از دانشگاه و به سمت نیکوکاران خصوصی ، معمولاً در دادگاه های عمومی ، و انجمن هایی با جوامع علمی تازه شکل گرفته باشد. [65]
مورخان دیگر این گزاره را ناخوشایند می دانند که همان مکانی که تعداد کثیری از دانشمندان تأثیرگذار بر انقلاب علمی تحصیلات خود را دریافت کرده اند نیز باید محلی باشد که مانع تحقیق آنها و پیشرفت علم شود. در حقیقت ، بیش از 80٪ دانشمندان اروپایی بین 1450-1650 که شامل فرهنگ لغت زندگینامه علمی بودند ، تحت آموزش دانشگاه بودند ، که تقریباً 45٪ آنها دارای پست دانشگاه بودند. [66] این مورد بود که مبانی دانشگاهی باقیمانده از قرون وسطی پایدار بود ، و آنها محیطی را فراهم می کردند که رشد و پیشرفت قابل توجهی را موجب می شد. از طرف دانشگاهها عدم تمایل تقارن و جامع بودن ارائه شده توسط سیستم ارسطویی ، که به عنوان یک سیستم منسجم برای فهم و تفسیر جهان مؤثر است ، وجود دارد. با این حال ، اساتید دانشگاه هنوز هم از حداقل استقلال ، حداقل در علوم ، برای انتخاب مبانی و روش های معرفت شناختی استفاده می کردند. به عنوان مثال ، ملانشتون و شاگردانش در دانشگاه ویتنبرگ ابزاری برای ادغام سازه های ریاضی كپرنیك در بحث ها و دستورالعمل های نجومی بودند. [67] مثال دیگر پذیرش کوتاه مدت اما نسبتاً سریع معرفت شناسی و روش شناسی دکارتی در دانشگاههای اروپا و بحثهای پیرامون آن تصویب بود که منجر به رویکردهای مکانیکی بیشتر نسبت به مشکلات علمی و همچنین نشانگر گشودگی برای تغییر شد. نمونه های زیادی وجود دارد که باور ناپذیری از درک متداول دانشگاه ها را نشان می دهد. [68] اگرچه دانشگاه ها ممکن است در هنگام پذیرش علوم و روش های جدید کم آهسته باشند ، اما وقتی ایده های جدیدی را پذیرفتند ، به انتقال مشروعیت و احترام کمک کردند ، و از طریق ایجاد یک محیط پایدار برای آموزش و منابع مادی ، از تغییرات علمی پشتیبانی می کردند. [69]
صرف نظر از نحوه درک تنش بین دانشگاهها ، دانشمندان فردی و خود انقلاب علمی ، تأثیر قابل ملاحظه ای در نحوه ایجاد آموزش دانشگاه وجود داشت. معرفت شناسی ارسطویی چارچوبی منسجم را نه فقط برای دانش و ساخت دانش ، بلکه برای آموزش دانشمندان در مقطع آموزش عالی فراهم می کند. ایجاد ساختارهای علمی جدید در طول انقلاب علمی و چالش های معرفت شناختی که ذاتاً در این خلقت وجود داشته اند ، ایده ی خودمختاری علم و سلسله مراتب رشته ها را آغاز کردند. به جای ورود به آموزش عالی برای تبدیل شدن به "دانشمند عمومی" که غرق مهارت در کل برنامه درسی است ، نوعی محقق پدید آمد که علم را در اولویت قرار داد و آن را به عنوان یک حرفه حرفه ای در خود مشاهده کرد. واگرایی بین افراد متمرکز بر علم و کسانی که هنوز در ایده دانشمند عمومی دخیل هستند ، تنشهای معرفت شناختی را که از قبل شروع به ظهور کرده بودند ، تشدید می کند.
تنش های معرفت شناختی بین دانشمندان و دانشگاه ها نیز با واقعیت های اقتصادی تحقیق در این مدت افزایش یافته است ، زیرا دانشمندان ، انجمن ها و دانشگاه ها برای منابع محدود پیروز می شوند. همچنین از تشکیل کالج های جدید که توسط خیرین خصوصی تأمین می شود و برای ارائه آموزش رایگان به عموم مردم طراحی شده است ، یا توسط دولت های محلی تأسیس شده است تا بتواند دانشمندان گرسنه دانش را جایگزین دانشگاه های سنتی کند. [71] حتی وقتی دانشگاهها از تلاشهای علمی جدید حمایت می کردند و دانشگاه آموزش های اساسی و اقتدار را برای تحقیق و نتیجه گیری فراهم می کرد ، آنها نمی توانند با منابع موجود از طریق نیکوکاران خصوصی رقابت کنند. دانشگاه آزاد اردبیل
دانشگاه های شمال اروپا بیشتر مایل به پذیرش ایده های روشنگری بودند و غالباً تحت تأثیر آنها قرار گرفتند. [73] به عنوان مثال ، گروه موسیقی تاریخی دانشگاه تارتو در استونی ، که در آن زمان ساخته شده بود ، اکنون به عنوان یک فهرست برچسب میراث اروپایی درج شده است.