گرگ مور: روشن است ما در جهان های مختلف

من 65 سال سیاه مرد و من به معنای واقعی کلمه صرف بیشتر از زندگی من انجام همه چیز ممکن است برای جلوگیری از برخور

توسط NASERINEWS در 18 خرداد 1399

من 65 سال سیاه مرد و من به معنای واقعی کلمه صرف بیشتر از زندگی من انجام همه چیز ممکن است برای جلوگیری از برخورد با پلیس است.

مادر من به من هشدار داد زمانی که من حدود 12 به مراقب باشید از پلیس زیرا حتی اگر من یک پسر خوب, من می تواند کشته شود با مصونیت از مجازات. من می خواهم فقط یک مرده پسر ظاهرا مخلوط در اسلحه و مواد مخدر و یا باندهای.

Gregory L. Moore (حسن نیت ارائه میدهد عکس)

من آرزو می کنم من می ترسم از پلیس. من هرگز تا به حال یک پلیس زندگی می کنند در خیابان. من شناخته ام تنها دو مأموران اجرای قانون اجتماعی; یکی از سابق FBI agent که من ملاقات یک دهه پیش است و یک مرد بزرگ و یک پلیس که من بازی بسکتبال خیابانی با در 1980s.

اکثریت قریب به اتفاق از پلیس هرگز آتش سلاح و اما اعمال بد به درستی دریافت توجه بیشتر به دلیل رنج می برند.

به عنوان یک روزنامه نگار من برخی از این داستان. من در مورد نوشت: حومه افسران پلیس با استفاده از sap دستکش به ضرب و شتم متهمان. من در مورد نوشت: یک پلیس سفید پوست که به ضرب گلوله کشته و یک غیر مسلح سیاه پوست بود که در راه خانه خود را از یک حزب است. افسر پلیس تا به حال شکایت های متعدد علیه او و شناخته شده در این گروه به عنوان "Orkin مرد" پس از تجاری برای یک آفت کنترل شرکت است.

من آن را ساخته ام این دور بودن بسیار مراقب باشید. من هرگز آویزان در میله از دست ندهید و من با خلق و خوی چهره های قدرت و نه به حال یک مبارزه پس از دبیرستان همه در تلاش برای جلوگیری از هر گونه معامله با پلیس است.

در عین حال من می دانم که ترس است. من متوقف شده است حداقل 20 بار توسط پلیس خوشبختانه بدون تنش.

هنگامی که من متوقف شد در اوایل صبح روز یکشنبه به عنوان خانواده من با عجله به کلیسا. من مسلما سرعت. اما شما می تواند احساس بودن هوای مکیده شده توسط خانواده من به من طول کشیده و منتظر افسر به رویکرد است.

من نورد پایین پنجره مراقب باشید برای قرار دادن هر دو دست را در نظر ساده بر روی فرمان. افسر از من پرسید اگر من می دانستم که چرا او من را متوقف. من به سرعت ارائه شده که من دیر برای کلیسا بود و احتمالا بیش از حد مجاز سرعت.

او گفت: بله آقا که درست بود من گرفت مجوز و ثبت نام و راه می رفت به او رزمناو. هنگامی که او آمد به او گفت: او به من هشدار داد. شوکه گفتم: با تشکر از شما. او تکیه داد به ماشین و گفت: "با وجود آنچه شما فکر می کنم شغل من است و نه به روز خود را بدتر."

شده اند وجود دارد دیگر برخورد می خواهم که. اما وجود داشته اند لحظات تاریک.

بازگشت از یک کنسرت با چهار سیاه نر کالج همکلاسی در 1970s ما کشیده شد و دستور داد از ما ماشین در برف, برخی از ما بدون کفش یا کت آنجا که ما گفته "متناسب با شرح" از مظنون به سرقت. پس از ایستادن در سرما برای یک ساعت و نیم ما اجازه رفتن ما پس از بررسی با هیچ حکم.

پس از آن وجود دارد در اوایل 1990s زمانی که من رفت و آمد با خانواده من از بوستون به ورمونت به شروع تعطیلات. ما در طول رانندگی شد ترک نیوهمپشایر جاده حدود نیمه شب که گذشت ما یک پلیس در یک بسته ایستگاه گاز.

همسر و پسر من بودند سقوط به پایین در ماشین به خواب رفته اما من بلافاصله می دانست که آن مشکل زمانی که ماشین پلیس به آرامی نورد در پشت من. بعد از من برای یک مایل یا بیشتر آبی چراغ ها و آژیر در آمد. همسر من شروع به پریدن کرد تا در صندلی خود و پرسید چه می گذرد. من به او گفت من نمی دانم.

من رانندگی محدودیت سرعت به طوری که نمی تواند آن را. افسر شنود گذاشته در و پنجره brusquely خواسته برای من مجوز و ثبت نام. من با آرامش از او پرسید چه مشکل بود اما او در سکوت به من کاین به عنوان من 8 ساله پسر آمد به زندگی در حد مرگ.

به عنوان خون من شروع به جوش و همسرم و بچه ها از من خواستن که به آرامش است. هیچ اتومبیل های دیگر در جاده ها است. بعد از حدود 10 دقیقه افسر آمد و دست من اسناد و مدارک من. دست من در نظر ساده من پرسید که چرا او تا به حال متوقف شده من. "شما رانندگی بیش از حد نزدیک به وسیله نقلیه خود را," او جامعی.

من نشسته وجود دارد برای یک لحظه کالایی اجازه دادن به او را قبل از من. من به همسرم که او متوقف شد و من به سادگی از آنجا که او را دیدم یک مرد سیاه و مشکوک بودم کیفری تنها به تعجب برای پیدا کردن یک خانواده است.

پس از آن وجود دارد در این زمان پلیس نشان داد تا در خانه من در طلایی رنگ. همسر من در ماشین با ما, دو دختر, و هنگامی که او buzzed خودش را به ما دردار خیابان او متوجه ماشین پلیس جلو و در پشت سر او.

او فرض آنها از رفتن به خانه همسایه, اما آنها کشیده به جلوی خانه ما و خواسته برادرش بود که با ما زندگی می کنند در زمان. او پسر بهترین و هرگز مشکل شده است.

اما ظاهرا او بدست به یک درگیری لفظی با یک مرد پس از او نورد را از طریق یک میدان و او را به قطع به عنوان هر دو آنها تبدیل به یک ایستگاه گاز. خشم پسر سفید berated او برادر در قانون آن را داد به او. به عنوان آنها هر دو پمپ گاز خود مرد را تهدید به تماس با پلیس. برادر در قانون گفت: برو جلو به ماشین خود و در راس خانه.

آن را به ذهن ترا درهم میشکنند است که دو پلیس نشان داد تا در خانه ما به سادگی بر اساس کلمه از یک مرد سفید پوست بیش از یک ترافیک جزئی اختلاف است. هیچ شاهد هیچ درگیری فیزیکی در هیچ شواهد از جرم و جنایت.

پس از من در زمان تبادل خواستار افسران از اموال ما را به عنوان او برگزار شد و برادر خود را در گاراژ آنها در نهایت به سمت چپ. فوق العاده او صادر شد به دادگاه احضار شد که پس از خارج من به رئیس پلیس به شی. این تنها زمانی است که من تا کنون ذکر شد موقعیت من به عنوان سردبیر در طول یک شخصی شکایت.

ما به خشم آمده بودند و هیچ شکی نیست که برادر من-در-قانون شده اند که در صورت پایین در جلوی خانه ما و یا بدتر از حال او پا خارج از آن گاراژ. و برای چه ؟

تماشای زندگی جزر از جورج فلوید در تلویزیون آورده و این خاطرات جاری شدن سیل. من به معنای واقعی کلمه گفت که می توانست زیر که افسر زانو. و تعداد بسیار کمی از دوستان سفید صادقانه می گویند که آنها تا به حال این احساس.

که صحبت می کند جلد است. در طول سال من تا به حال بسیاری از بحث و گفتگو با همکاران و دوستان در مورد پلیس و روشن است که ما در جهان متفاوت است.

آنها باید اجرا از پلیس رانده شده از ترافیک متوقف می شود و پرت پلانشت دست به آنها را در سراسر بزرگراه بدون هر گونه عواقب. من نمی توانم تصور کنید که یک فرد سیاه و سفید گرفتن دور با آن.

شاید دلیلش این است که برای بسیاری از سفید پوستان می دانند که پلیس به عنوان پدران برادران و عموزاده دوستان و همسایگان.

ما می دانیم آنها را به عنوان یک swaggering بی احترامی و تهدید حضور.

تاریخچه پلیس و مردم سیاه و سفید قدمت آن به برده فو و نظارت. بسیاری از افسران پلیس در کشور ما به کار می آیند به نسل با کلیشه ها و تحقیر نسبت به مردم سیاه و سفید است که دست را از روز.

که آیا آنها می خواهند به آن اعتراف یا نه, آن است که بخشی از DNA حرفه ای, و آن را واقعا مهم نیست که چه رنگی فرد است که می پوشد ، کسانی که نگرش ها ریشه دوانده در فرهنگ است.

بنابراین برای رفع این مشکل فرهنگ است به تغییر است که هیچ شاهکار آسان است. ما تا به حال سیاه و روسای پلیس و ساخته شده است بسیاری از تفاوت. برای تغییر فرهنگ شما باید برای ارسال افسران پلیس که قتل غیر نظامیان بی گناه به زندان ساده و ساده است.

افسران پلیس که سوء استفاده از قدرت خود باید پاسخگو باشند مانند هر حرفه دیگر. یک کارمند miscounts پول آنها از کار اخراج شدند. یک روزنامه نگار می شود اشتباهات آنها را رد کرد. شما در حال نشستن در ماشین زمانی که یک همراه و همدم محروم می سازد یک فروشگاه شما پایین رفتن بیش از حد.

این استدلال که ما از پلیس جان خود را به خطر و تصمیم گیری تقسیم است که هیچ بهانه ای برای آنها اشتباه بودن هنگام مرگ و زندگی تصمیم گیری. آنها باید یک استاندارد بالاتر به راست هنگام استفاده از نیروی کشنده نیست پایین تر یکی.

اصلاح پلیس در امریکا نیاز به تغییر فرهنگ خود بازسازی آموزش خود و بی تردید پاسخگویی.

من خسته از تماشای مردان سیاه مرگ در دست پلیس است. من متنفرم از دیدن ترس در دختران من چشم از دانستن من می میرند, التماس برای درجه زیر زانو یک افسر پلیس است.

I don't hate پلیس. من از ترس آنها. اما من در مورد به نوبه خود 66 سال, و من می خواهم به بیرون برای تغییر است.

Gregory L. Moore سردبیر دنور پست از سال 2002 تا سال 2016. او نوشت: این ستون برای کلرادو خورشید (coloradosun.com) یک حزبی اخبار سازمان.



tinyurlis.gdclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن